داستان غریب آشنا تمام شد. امروز بارانی است. در غربت پس از باران شاهنامه کوردی را با صدای شهرام ناظری گوش می دهم. همه رفته اند بیرون. در این صبح بارانی صبحانه بخورند. من به اندازه کافی سیرم. پرم از اندوه هم فکر.
باران یک نعمت است. امروز را زیباتر کرده.
امروز به دیدار یک رفیق قدیمی می روم. خاطرم هست سال گذشته همین تاریخ به دیدار دخترک رفتم:) برای شما هم اینگونه است؟ علاوه بر تکرار روزمرگی، رفتارتان در سالهای متفاوت شباهت زیادی به هم دارد، حتی سر زدن به رفیقتان؟
- ۰۳/۰۲/۱۳
اوهوم...حتی پلیلیستم هم بهار به بهار و پاییز به پاییز بیکه بخوام همونه که سال قبل بوده! حتی خاطراتم هم فصلی و موسمی تکرار میشن! 🤦🏻♀️